بسم الله الرحمن الرحیم
گرامی میداریم یاد و خاطره شهیدان دفاع مقدس و به خصوص شهدای روستای باقرتنگه(شهیدان سید ابراهیم و سید حسین اسماعیل زاده،محمد اسماعیل پور، ابوتراب اکبری ،یارعلی پورحسن، عباس دکلان ،عیسی ذوالفقاری،فرخ رضایی ، غلامعلی مقداری، جانعلی موسی زاده) و معلم حزب الهی شهید علیجان خدابخشی به همراه دو مهمان گمنام از سرزمین ایران اسلامی.
سلام بر لاله های خونین در سرزمین گلبرگ های پرپر شده کربلای ایران
سلام بر شلمچه، کربلای سینه سُرخانی که آمدن و رفتنشان رویایی بیش نبود ، رویایی کوتاه و شیرین.
سلام بر پوتین های بی پا ، سلام بر سَرهای سرخ بی کلاه
سلام بر سینه های سوخته در سنگر ها
سلام بر پیشانی هایی که بوسه گاه گلوله شده اند
سلام بر جانهای تقدیم شده در شلمچه،فاو،دهلاویه،هویزه،بستان،مجنون و ...
سلام و صلوات بر فرزندان رشید و شهیدان دیروزی ، شهیدان این محله و این سامان و معلم حزب الهی، شهید علیجان خدابخشی،که شب ولادت و شب شهادتش را گرامی میداریم. روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد .
رفته بودیم شبی سمت حرم یادت هست ؟
خواستم مثل کبوتر بپرم یادت هست ؟
توی این عکس به جا مانده عصا دستم نیست
پیش از آن حادثه پای دگرم یادت هست ؟
رنگ و رو رفته ترین تاقچه خانه مان
مهر و تسبیح و عصای پدرم یادت هست ؟
خانه کوچکمان کاهگلی بود ، جنون
در همان خانه شبی زد به سرم یادت هست ؟
قصد کردم که بگیرم نفس دشمن را
و جگرگاه ستم را بدرم یادت هست ؟
خواهر کوچک من تند قدم بر میداشت
گریه می کرد که او را ببرم یادت هست ؟
گریه می کرد در آن لحظه عروسک میخواست
قول دادم که برایش بخرم ، یادت هست ؟
راستی شاعر همسنگرمان اسمش چه بود
اسم او رفته چه حیف از نظرم یادت هست ؟
شعرهایش همه از جنس کبوتر ، باران
دیرگاهی است از او بی خبرم یادت هست ؟
آن شب شوم ، شب مرده ، شب دردانگیز
آن شب شوم که خون شد جگرم یادت هست ؟
تو شلمچه در آن ماه مبارک رمضان
روز میلاد علی، همسفرم یادت هست ؟
ناله ای کرد و به یک باره به خاک افتاد
بعد از آن واقعه خم شد کمرم یادت هست ؟
سرخ شد چهره خاک و تلاطم می کرد
جستجوهای غم انگیز ترم یادت هست ؟
مادرش تا کمر کوچه به دنبالم بود
بسته ای داد برایش ببرم یادت هست ؟
بعد یک ماه همان کوچه ، همان مادر بود
ضجه های پسرم ، هی پسرم یادت هست ؟
چند سال از آن حادثه ها می گذرد
چند سال چه آمد به سرم یادت هست ؟
توی این مسجد به این عکس کمی دقت کن
توی صف از همه دنبالترم یادت هست ؟
لحظه ای بود که از دسته جدا افتادم
لحظه ای بعد که بی بال و پرم یادت هست ؟
اتفاقی که مرا خانه نشین کرد افتاد
و نشد مثل کبوتر بپرم یادت هست ؟
“خدابخش صفادل”